سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفت دانش عمل نکردن به آن است . [امام علی علیه السلام]

سمپادیا

من اینجا رو دوست دارم . از اول بودم . دلم می خواد تا آخرش باشم . اما هر لحظه انتظار دارم وقتی آن می شم یه آف بخونم که بگه باید ازش جدا شم ...

نوشتن تو اینجا با همه ی نوشتنا فرق داره . من فرقشو حس می کنم . با دستام . با چشمام . با وجودم ...

من آدمای اینجا رو از نت می شناسم . من تو نت با من تو مدرسه با من تو خونه فرق دارم . اما ذات من ? وجود من ? منه . و من حس می کنم اینجا خیلی من هستم !!
حسی که تو سمپاد-نیوز هم دارم ...

اما سمپاد-نیوز رو فقط خودم می تونم از خودم بگیرم اما اینجا با یه کلیک من خواهد مرد !


من خیلی اشتباه می کنم . خیلی . آخه می دونین ؟ تنها راه ارتباط ما با بیرون از ما حرفه . حرفه که حرفامونو تایید و تکذیب می کنه . حرف حرف حرف . من هنوز بلد نیستم حرف مفت بقیه رو باور نکنم . انتظار دارم از دوستان صمیمی X پشت سرش پیش من حرف مفت نزنه ... می فهمین ؟؟

این که مشکل کلیه که من دارم و در مورد نیما هم وقتی از ?-? نفر می شنوم ... من خیلی بچه م ? به این فکر می کنی ؟ ناراحت نمی شم به خودم بگو ...


معذرت می خوام . بابت اشتباهاتم حماقت هام بد اخلاقی هام بد دهنی هام بابت خیلی کارایی که نباید انجام می دادم و شاید حتی کمی از هر کدوم انجام دادم . نه فقط اینجا ? از دبستان و مهد گرفته تا حالا ... آدم تاسفش رو چطوری ابراز کنه که ازش سو استفاده نشه ؟ همون طوری ابراز تاسفم رو بپذیرین ...


اگر دوست دارین اون یه کلیکم بکنین ... برام مهمه اما شاید مستحقش باشم ... اینم حرف بود ! می گفتن قراره بندازنم بیرون ...




نیما ::: چهارشنبه 85/7/12::: ساعت 7:54 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 29


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3246
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<